سینما، ادبیات و امید
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۹۴۹۰۲
در نسبت ادبیات و امید فکر میکنم همین یک جمله کافی باشد که ما درباره ادبیاتی صحبت میکنیم که در این سرزمین کار گرفته و جوشیده و بالیده که شاید بزرگترین شاهکارش این باشد که در تلخترین و سیاهترین و تباهترین دوران تاریخی این سرزمین که خب دوران حمله مغول به ایران باشد و آن ویرانیها و تیرگیها، دورانی که همه ساختارهای تمدنی ما متزلزل شد، چه خونها ریخته شد و چه تغییر فرهنگی بزرگی هم ایجاد کرد، دقیقاً در همان دوران روشنترین و امیدوارانهترین کلمات و شعرها و ادبیات را تولید کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این ادبیات، یعنی ادبیات فارسی که ما هنوز در این عصر و این دوران در هر جای دنیا هم که باشیم، کمی مأیوس بشویم، کمی دلمرده شویم و یکم مثلاً تلخی بچشیم، یکی از مهمترین پناهگاههای ما ایرانیها و هم در جاهای دیگر دنیا، ادبیاتی است که در همان دوران تاریک در ایران تولید شده. یعنی شعر مولوی، شعر عطار، شعر حافظ، و شعر سعدی است. بعضی از اینها شهید و یا کشته هجوم مغولها بهحساب میآیند. مولوی خودش آواره هجوم مغولها بهحساب میآید. یعنی زمانی که مغول حمله کرد، او از بلخ آواره شده تا بیاید برود به قونیه.
سعدی در شعرهایش به حمله مغول اشاره کرده است و اینها دقیقاً در همان کوران حوادث، ادبیاتی تولید کردند که از لابهلایش اصلاً بوی ناامیدی و یأس نمیشنوی. امروز اگر سینمای ما بهنوعی بگوییم دوشادوش شعر، دوشادوش ادبیات، حرف اصلی و حرف حساب این سرزمین و این فرهنگ را میخواهد بزند، یک چنین الگویی از ادبیات در پیش روی خودش دارد. یعنی میتواند از تلخترین تلخیها، روشنترین حرفها را و ماندگارترین حرفها را به جامعه بشری در همه جای دنیا و همه اعصار تبدیل بکند.
اگر ما به دنبال سینمای دینی باشیم یا به دنبال نقد دینی سینما، چون این هم مهم است؛ خود سینمای دینی یک موقعیت و وضعیتی دارد، نقد سینما از منظر دین یا نقد هنر از منظر دین هم یک موقعیت دیگر میتواند پیدا کند. یعنی باید برای هر دو نظریهپردازی کرد.
برای این هر دو یعنی هم سینمای دینی و هم نقد دینی سینما، یکی از نقاطی که میتواند کاملاً چارچوبها را تعیین کند و شفاف بکند، آن حدیث طولانی و بسیار مهم جنود عقل و جهل است. این حدیث را حتماً بچههایی که میخواهند وارد فعالیت هنری و فرهنگی بشوند باید بخوانند و دائم با آن مرتبط باشند. این حدیث تقریباً چکیده دیدگاه فرهنگی اسلام بهحساب میآید. حدیث را میدانید کلیتش این است که یک صحنه نبردی را توصیف میکند؛ صحنه نبردی که در جان تکتک افراد برقرار است.
یعنی میگوید جان همه انسانها یک میدان جنگ است و دو سپاه در حال جنگ هستند. یکی سپاه عقل است و دانایی، و یکی سپاه جهل است. جهل، اینجا به معنی ندانستن نیست، به معنی نادانیکردن است. یعنی یک فعل است. یعنی صرف اینکه من یک چیزی نمیدانم در سپاه جهل بهحساب نمیآیم. جهل یعنی لجاجت بر نادانی. یعنی نادانی آگاهانه. وقتی میگوییم یک شخص، نادانی میکند، به این معنی نیست که نمیداند یا نمیفهمد، نه، نادانی میکند.
جالب است، اگر در متن حدیث نگاه کنید، وقتی که هفتاد و پنج سپاه برای عقل برمیشمریم، هفتاد و پنج سپاه هم برای جهل برمیشمریم. همانطور که میدانید، امام خمینی شرحی مفصل برای حدیث جنود عقل و جهل دارند. اولین سپاه عقل، ایمان است و در مقابلش کفر است. دومش تصدیق و در مقابلش جهودش است، یعنی لجاجت. سومش امید است. یعنی سومین سپاه، سومین عضو سپاه عقل، امید است و در مقابلش قنوط، یعنی ناامیدی، و بعد حالا تا پایین برویم، مثلاً مهربانی در مقابل خشم، توکل در مقابل حرص. این هم جالب است که شادی جزو جنود عقل است. جزو سپاهیان عقل است و غم جزو سپاهیان جهل است. شادی و غم. همینطور راحت گیری و آسانگیری، در مقابل آسانگیری یعنی سختگیری است. سهولت جزو سپاهیان عقل است و صعوبت جزو سپاهیان جهل است.
من این را میخواهم بگویم که اصلاً فرهنگ چیزی جز آنچه در باطن آدمها میگذرد نیست. یعنی عرصه فرهنگ که ما میگوییم و هنر، درواقع همین عرصه تلاقی این دو لشکر و این دو سپاه است که جایش هم یک جای فیزیکال نیست، یعنی یکجایی در شهر نیست، جایی که بتوان به آن دست زد نیست، بلکه در جان انسانهاست. فرهنگ در واقع همین است و ساختار و نظام فرهنگی و سینمایی و هنری که ما میچینیم هم باید از این نقطه شروع شود و در همین مجال بچرخد.
یک محک برای نقد دینی سینما این است که از خودمان بپرسیم این فیلمی که من الآن دیدم، این فیلم در سپاهیان عقل قرار میگیرد، یعنی حرف حساب فیلم یا آن حسی که به ما منتقل میکند، همهی این چیزها یک ملکه انسانی است، یعنی یأس و امید، صبر و جزعوفزع، تلطّف، یعنی مهربانی، در مقابلش چه؟ مثلاً خشمگینی. حب یعنی دوستداشتن در مقابلش بغض یعنی دشمن انگاشتن. ما از خودمان اینجوری بپرسیم که من این شعر را که خواندم یا این فیلم را که دیدم یا این تابلوی نقاشی، کدام خصلت و ملکه را در من تقویت کرد و کدام ملکه و خصلت را در من تضعیف کرد.
فرهنگ کتاب و ادبیات ۰ نفر برچسبها سینما ادبیات ایرانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: سینما ادبیات ایران سینما ادبیات ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۹۴۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتابهای ایرانی علاقهمند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
به گزارش قدس آنلاین، این موضوعات شامل کلیات،دین، علوم اجتماعی،علوم طبیعی، علوم عملی، زبان و ادبیات میشود. در بین موضوعاتی که گفته شد، سه موضوع کودک و نوجوان، ادبیات و کمک درسی بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. ادبیات و کودک و نوجوان همیشه بیشترین تولیدات را در آمار نشر به خودشان اختصاص میدهند و گاهی ادبیات در رتبه اول و گاهی هم کودک و نوجوان این رتبه را کسب میکند. طبق آمار منتشر شده بخش زیادی از کتابهای کودک و نوجوان مربوط به ترجمه است و آثار ایرانی کم تر مورد توجه قرار میگیرد . در گزارش امروز به این موضوع پرداختیم که چگونه میتوان از بسترهای صدرنشینی کتابهای کودک و نوجوان برای توجه به نویسندگان ایرانی استفاده کرد.
غلبه آثار ترجمه تهدید نیست
هادی خورشاهیان؛ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خورشاهیان، معتقد است در دورهای که زندگی میکنیم نباید از کتاب انتظار آموزش داشته باشیم. او افزود: در کشور ما جمعیت قابل توجهی کودک و نوجوان هستند. این قشر از جمعیت سرمایههای آینده ما هستند. اگر عناوین کتابهای کودک و نوجوان در صدر چاپ سایر عناوین است به دلیل قشر نوجوان است که باید از این بستر استفاده شود. به گفته این نویسنده خانوادهها و مراکز فرهنگی باید به خواندن کودکان و نوجوانان جهت دهند و به آنان کمک کنند که کتابخوانی را منظم انجام دهند و کتاب مناسب سن خود را انتخاب کنند.
خورشاهیان معتقد است: بعضی از موضوعات مانند روانشناسی که متاسفانه در قالب روانشناسی زرد عرضه میشوند برای قشر کودک و نوجوان مناسب نیست. بهتر است که موضوعات روانشناسی در قالب و شعر داستان برای کودکان و نوجوانان ارایه شود.
هادی خورشاهیاننویسنده «پراگ در تبعید» در پاسخ به این پرسش چرا در میان آثار نویسندگان ایرانی با فقر ژانر مواجهیم، اظهار کرد: شاید در موضوعات جامعه شناسی و علوم اجتماعی با فقر ژانر مواجه باشیم آن هم به این دلیل که نیازی نیست برای کودکان و نوجوانان مدام از آسیبهای مختلف به صورت مستقیم صحبت کنیم اما من به عنوان کسی که 21 سال در واحد صدور مجوز کتاب کودک و نوجوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بودم و هنوز هم هستم معتقدم ما در ادبیات نوجوان و حتی کودک با مقوله فقر ژانر مواجه نیستیم.
خورشاهیان در خصوص غلبه آثار ترجمه در میان کتاب های کودک و نوجوان نسبت به آثار ایرانی و تاثیر این مساله، بیان کرد: غلبه ترجمه زمانی میتواند برای صنعت نشر تهدیدکننده باشد که همه ابزارهایی که استفاده میکنیم بومی و طبق فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد و کودکان ما به کتابهای ترجمه و خارجی بیاورند اما زمانی که تلویزیون تماشا میکنیم و بین سریالهای ایرانیِ تکراری، سریالهای خارجی نیز دیده میشود یا وقتی 90 درصد از اخبار ما مربوط به کشورهایی مانند آمریکا است. پس کودک با این فرهنگ بیگانه نیست و میتواند خودی و غیرخودی را تمیز دهد.
این نویسند افزود: اگر کودکان فیلمها و کتابهای خارجی را میخوانند به دلیل اشتراک در موضوعات مختلفی است که جغرافیا نمیشناسد. در این خصوص نهادها و ارگانها نمیتوانند دخالت کنند و تصمیم گیرنده باشند و با بخشنامههای مختلف جلوی شروع کاری را بگیرند اما میتوانند در سخنرانیها به پاسداشت زبان فارسی و کتابخوانی اشاره کنند، کتابهای خوب معرفی کنند،مسابقه برگزار کنند. حتی کانون پرورش فکری میتواند کتابخانههای عمومی محلهها و فرهنگسرای مختلف را تقویت کند.
کتابخوانها را تشویق کنیم
حسین فتاحی دیگر نویسنده کودک و نوجوان ترغیب کودکان و نوجوانان به خواندن آثار خارجی را تصویرگری و طراحی جلد درخشان آن آثار دانست. او گفت: بچهها هیچ پدرکشتگی با نویسندهها ندارند آنها فقط به سمت کتابهایی میروند که توجهشان راجلب کند. ما در زمینه مطالعه، رقیبهای بسیار جدی داریم و کودکان بیشتر جذب کتابهای ترجمه میشوند؛ زیرا نسبت به کتابهای تالیفی از زیبایی بیشتری برخوردارند. کتابهای ترجمه برای ناشران سهل الوصولتر هستند زیرا کار تصویرگری داخلی برای ناشر کار بسیار هزینهبری است. اگر برخی ناشران در کنار کارهای ترجمه، تالیف هم انجام میدهند به دلیل حفظ آبرو و وجهه فرهنگی آنها است. آنها خودشان را موظف میدانند که در زمینه تالیفات فارسی، هم خدمت و ادای دین کنند. با توجه با اینکه چاپ کتابهای تصویری بسیار گران است، اگر احساس نیاز به داشتن این کتابها میکنیم باید مشوق و تسهیلاتی را برای ناشران درنظر بگیریم. کتابی که خانواده تا چند سال پیش با قیمت 30 هزارتومان برای فرزند خود میخرید، امروز باید آن را با قیمت 300 هزارتومان بخرد و طبیعی است که از پس مخارج آن برنیاید.
حسین فتاحیفتاحی یادآور شد: اگر بخواهیم مطالب علمی، ریاضی، تاریخی و... برای کودک و نوجوان تولیدکنیم، باید در قالب داستان طراحی شود. بچهها باید از دل یک داستان به اطلاعات مفید دست یابند و قهرمان خود را انتخاب کنند. لازمه انجام این کار داشتن برنامه، تیم همراه و رشد فرهنگی است. اکثرا کتابهایی که به صورت تیمی طراحی شده، کتابهای ترجمه است و دلیلش هم این است که مترجمان مابین خود مدیریت درست را پذیرفتهاند. یک داستان خوب کودک باید حدودا ۴۰۰ تا ۵۰۰کلمه باشد زیرا مغز کودکان مانند بزرگسالان قادر به پردازش اطلاعات طولانی و پیچیده نیست. شخصیتهای داستانهای کودکانه همچنین باید با سایر شخصیتهای قابل تشخیص برای کودکان مانند دوستان، خانواده، معلمان، همکلاسیها و دیگران رابطه داشته باشند. درواقع ارتباطات باید نقش پررنگی در قصههای کودکانه داشته باشد.
وی در خصوص اینکه برنامه مدونی برای مطالعه از طرف سازمانها و نهادهای فرهنگی نداریم، افزود: زمانی که ناشران کار میکنند، نهادها باید کاغذ و سیستم فروششان را تامین کنند. اگر ما به دنبال رشد معقول و منطقی برای پیشرفت مطالعه هستیم باید برنامه ریزی دقیق انجام دهیم. ما نیاز داریم میزان مطالعه، چاپ کتاب و کمبودها در کتابها از نظر مضمون، موضوع و گروه سنی را بررسی کنیم و به سمع مسئولین برسانیم. همچنین تشویقهایی را برای کتابخوانان درنظر بگیریم. اگر این روند را پیش بگیریم تا 10 سال آینده میتوانیم به نقطهای که ضرورت جامعه هست، برسیم.
تولید کتابهای رنگی را جدی بگیریم
سپیده خلیلی، نویسنده و مترجم در خصوص غلبه آثار ترجمه در ادبیات کودک و نوجوان گفت: مسلما این برتری، خوب نیست اما هر ناشری ترجیح میدهد کتابی را در ایران چاپ کند که قبلا امتحانش را پس داده باشد. بسیاری از موارد ترجمه با فرهنگ ما یکسان نیست و تولید کتابهای چهار رنگ توسط نویسندگان در حال از بین رفتن است. ای کاش وزارت ارشاد بودجهای را به تولید کتابهای چهار رنگ تالیفی اختصاص دهد تا نویسندگان بتوانند در موضوعات مختلف نوشتههای خود را منتشر کنند و کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی بزرگ شوند.
سپیده خلیلیاین نویسنده و مترجم کتاب در خصوص مشکلات کتابهای ترجمه در ایران گفت: در بسیاری از موارد یا مترجم متوجه متن اصلی داستان نمیشود یا به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، مجبور است بعضی از قسمتهای داستان را حذف کند. در حال حاضر مسابقه بین ناشرانی که چاپ اول کتابهایشان در خارج از کشور معروف شده، برقرار است. ناشران به دلیل اینکه نفر اولی شوند که مجوز چاپ میگیرند، هر فصل از کتابشان را به دست مترجمهای مختلف میسپارند. این حرکت ناشران و انتخاب واژههای نامناسب توسط مترجمان، بسیار به مقوله ترجمه در ایران آسیب میرساند؛ زیرا هر واژه در ترجمه، وزن و معنی خاص خود را دارد و گاها مترجمان معنی نادرست از یک واژه را انتخاب میکنند.
او همچنین یادآور شد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که مردم کتاب نمیخرند و مسلما اگر آنها نخواهند و نتوانند کتاب بخرند، جانشین دیگری برای کتاب پیدا میشود. مکانهای عمومی مانند نهاد کتابخانهها و حتی کانون پرورش فکری میتوانند به کتابهای تالیفی برای کتاب خوان شدن کودکان و نوجوانان بیشتر بها دهند.
محدثه رضایی